فهرست مطالب
باجگیری عاطفی چیست؟
دنیای باجگیرها دنیای درهم برهمی است. برخی به وضوح و با تهدید منظور خود را می گویند.
«اگر من را ترک کنی اجازه نمی دهم بچه ها را ببینی».
«اگر بامن همکاری نکنی برایت توصبه نامه نمی نویسم».
اما تشخیص زمانی مشکل می شود که باج گیر آهسته، آهسته، و به طور خزنده و نامحسوس وارد زندگی ما می شود و برما غلبه می کند.
در این نوع رابطه مراحل باجگیری به شکل زیر است.
مثال: هلن و جیم یکدیگر را دوست دارند و تصمیم دارند ازدواج کنند جیم می خواهد آپارتمان خود را ترک وبه آپارتمان هلن برود و با او زندگی کند هلن به دلیل عدم شناخت کافی تمایل به این کار ندارد. اما جیم راهم دوست دارد.
1- جیم در خواست می کند.
2- هلن مقاومت می کند.
3- جیم با دلپذیر ترین کلمات در قالب عشق و علاقه هلن را تحت فشار می گذارد و می گوید وقتی ما یکدیگر را دوست داریم باید در تمام چیز ها مشترک باشیم . هلن همچنان مقاومت می کند.
4- جیم تهدید می کند.« اگر نمی خواهی باهم باشیم و به من اعتماد نداری پس بهتر است از هم جدا بشویم.
5- هلن نمی خواهد جیم را از دست بدهد تسلیم می شود و جیم به اپارتمان هلن نقل مکان می کند.
6- جیم به پیروزی رسیده است. دوره ای آرام شروع می شود. هلن راضی نیست اما از اینکه جیم را دارد خوشحال است. جیم فهمیده با تحت فشار گذاشتن هلن و تلقین احساس گناه به وی می تواند به خواسته هایش برسد.
هلن نتجه می گیرد تسلیم شدن سریع ترین راه رهایی از فشارهای جیم است. و زمینه برای الگویی از تقاضاهای نامعقول و فشار و استثمار آماده شده است این وضعیت حاوی تمام ترکیبات باج گیری عاطفی است خواسته «مقاومت»،«فشار»،«تهدید»، تسلیم.
نمونه باجگیری عاطفی:
*اگر کسی بخواهد صادقانه و با حسن نیت اختلافات را حل کند کارهای زیر را انجام می دهد:
1- با صراحت در مورد اختلافش با شما صحبت می کند.
2- احساسات و نگرانی هایتان را درک می کند.
3- دلیل مقاومت شما در مقایل خواسته اش را متوجه می شود.
4- مسئولیت بخشی از این اختلاف را بعهده می گیرد. اختلافات حتی شدیدترین آنها نباید با توهین و قضاوت های منفی و نادرست باشد.
*اگر کسی بخواهد حرف خود را به کرسی بنشاند کارهای زیر را می کند:
1- تلاش می کند شما را تحت سلطه ی خود در آورد.
2- اعتراضات شما را نادیده می گیرد.
3- اصرار می کندکه شخصیت و انگیزه هایش برتر است.
4- مسئولیت بخشی از این اختلافات را به عهده نمی گیرد.
وقتی می بینید کسی اصرار به سرانجام رساندن هدف خود دارد و به بهایی که شما می دهید توجهی نمی کند بدانید در دام یک باجگیر عاطفی افتاده اید.
باجگیری عاطفی چگونه پیش میرود؟
وقتی باجگیری عاطفی در رابطه ایی نفوذ می کند، رابطه سخت وخشک می شود. با توقعات غیر منطقی و استثمار گرانه در هم می آمیزد به ما اجازه ی حرکت و تغییر داده نمی شود. گاهی باجگیر وابستگی شدید عاطفی نسبت به ما پیدا می کند که منتهی به خستگی و القای احساس گناه ما می شود. احساس می کنید پشت آن نگاه های بی گناه و جملات عاشقانه فشار و توقعات زیادی وجود دارد. شما مجبور هستید عشق و احترام را با تسلیم محض در مقابل خواسته هایش خریداری کنید.
باجگیری عاطفی به چهار صورت زیر اتفاق می افتد:
1- تنبیه کننده گان:
این نوع باجگیری واضح ترین آن می باشد و به راحتی متوجه آن می شوید تهدید می کنند و خشمگین می شوند و بدون توجه به نیاز وخواسته ی شما قدرت را در دست می گیرند.
« اگر طلاق بگیری اجازه نمی دهم بچه ها را ببینی» «اگر این اضافه کاری را نپذیری ترفیع را فراموش کن»
والدینی که در این گروه هستند اغلب فرزنداشان را مجبور می کنند بین خودشان و کسی که دوست دارید یکی را انتخاب کنید. این گروه در سکوت سرد و وحشتناکی فرو می روند و پشت این سکوت سرد مسئولیت احساسات خود را به گردن شما می اندازند.
تشخیص تنبیه کننده گان از همه راحت تر است باجگیران خاموش فرساینده هستند. اکثر باجگیر ها نیت بدی ندارند شیطانی در وجود آنهاست که در آینده به آن می پردازیم.
2- خود تنبیه کنندگان:
شما را به آسیب رساندن به خود تهدید می کنند.
«اگر این کار را نکنی غذا نمی خورم»
این گونه افراد به گونه ای افراطی وابسته هستند و در اطراف خود محیطی پر تشنج ایجاد می کنند. شما را مسئول می دانند. تهدید به خودکشی می کنند.
3- درد کشیدگان:
زنی در آپارتمان خود نشسته منتظر تلفن یکی از بچه هایش است و وقتی تلفن زنگ می خورد طوری رفتار می کند که انگار شما مسبب بد اقبالی، بیماری و نارضایتی از زندگیش هستید.
و فقط یک راه حل دارد هر چه می خواهد انجام دهید. ]نها تهدید نمی کنند بطور غیر مستقیم می فهمانند « تو مسئولی» ذهن خوانی دارند و عدم آگاهی شما را دلیل بی توجهی شما می دانند. آنها دلیل ناراحتی خود را نمی گویند در خود فرو می روند و بعد از مدتها که باعث اضطراب و ناراحتی شدند در یک فرصت مناسب دلیل ناراحتی خود را می گویند.
درد کشیدگان دارای جاذبه قوی هستند و اگر یک بار به آنها فرصت بدهید خواسته هایشان پشت سر هم تکرار می شود و هیچ فاصله ای بین آنها نیست.
4- وسوسه کنندگان:
این گروه با هوش ترین هستند. آنها به ما قول پول، ترفیع، محبت، می دهند و بعد روشن می سازند چه می خواهند که اگر به خواسته آنها عمل نکنیم از آن خبری نیست. و آنقدر زیرک هستند که متوجه نمی شویم هرگز به ما پاداشی نداده اند و یا بیشتر پاداش آنها عاطفی است. قصری در آسمان مملو از عشق و پذیرش. صمیمیت خانوادگی و تنها چیزی که می خواهند رسیدن به هدفشان است.
تشخیص تنبیه کننده گان از همه راحت تر است باجگیران خاموش فرساینده هستند. اکثر باجگیر ها نیت بدی ندارند شیطانی در وجود آنهاست که در آینده به آن می پردازیم.
باجگیری عاطفی و بررسی آن
برای رهایی از دام باجگیرها لازم است قدری دنیای درون آنها را بررسی کنیم.
چرا برای باجگیر برنده شدن این همه مهم است؟
چرا خواسته هایش اینقدر برایش مهم است که حاضر است ما را نادیده بگیرد؟
او به شدت ترس از محرومیت دارد فکر می کند اگر بسرعت وارد عمل نشود محرومیت جانشین امنیت می شود. و باور دارد هرگز فرصت مناسبی بدست نخواهد آورد مگر اینکه بشدت عمل کند، این باور تمام باجگیر ها است.
این افراد از کودکی با زوال و محرومیت بزرگ شده اند واینک احساس ترد شدگی می کنند یا کودک پر توقع بوده و حالا بزرگسال پر توقع است. آنها از نقطه ضعف های ما استفاده کرده، مه غلیظی از احساس گناه، حس مسئولیت و ترس در اطراف ما ایجاد می کنند تا بر ما مسلط باشند.
بعضی از آنها هر چه داشته باشند باز کم است زیرا هرگز فرصت نیافته اند به کفایت خود با رویارویی مشکلات اعتماد به نفس کافی را کسب کنند. و به محض روبرو شدن با اولین محرومیت ترس و وحشت آنها را فرا می گیرد این افراد کسانی هستند که والدین آنها تمام آن چیزی که خواسته ی آنها بوده در اختیارشان فرار داده اند.
آنها به امیال و خواسته های خود تمرکز دارند و کمترین توجهی به نیاز ما ندارند. آنها ما را آدمهای بد و خودشان را خوب می دانند و می خواهند از ما آدمهای خوبی بسازند، آنها هرگز فکر نمی کنند که ما را تنبیه می کنند و برایشان مهم نیست، بعد چه اتفاقی می افتد مهم کسب پیروزی اکنون است تنبیه کنندگان کار خود را دادن نظم به امور می دانند و خود را قربانی تصور می کنند.
دیدگاه باجگیران عاطفی
بدترین آنها کسانی هستند که شخص مهمی را از دست داده باشند خشونت و تهدید به آنها قدرت می دهذ که به ترس هایشان غلبه کنند. آنها انسان های هراسانی هستند که باعث می شوند همه از اطراف آنها گریزان باشند و در نهایت همان چیزی اتفاق می افتد که از آن می ترسند. اینکه فکر کنید تمام خشونت و تهدید باج گیر علیه شماست اشتباه است.
تمام این ها از نا امنی درون سر چشمه می گیرد که ریشه در گذشته دارد نه زمان حال و به نیاز های درونی او برمی گردد اما این به آن معنی نیست که ما نقش مؤثری نداریم. در هر حال بدون تسلیم و رضای ما باجگیری صورت نمی گیرد. در آینده به عوامل درونی خودمان که این اجازه را به باجگیر می دهد می پر دازیم.
عوامل درونی و بیرونی در مقابل باجگیران
چرا بعضی ها براحتی در مقابل باجگیر مقاومت و برخی قادر نیستند مقاومت کنند؟
پاسخ در نقطه های احساسی ما نهفته است. احساس های ترس ، آزردگی، احساس گناه، نا امنی، مسئو لیت پذیری افراطی و آسیب دیدگی به همراه تجارب کودکی که داریم نقطه ضعف های ما هستند. همه ی ما به خوبی می دانیم افرادی که در اطراف ما هستند به چه چیز هایی حساسیت دارند.
حساسیت نسبت به خشم، ترس، مسئولیت و غیره. باجگیر زمانی که احساس امنیت نکند متوسل به این حساسیت ما می شود که برما غلبه کند. زمانی که ما سعی می کنیم مانع تحریک نقطه ضعف های احساسیمان بشویم ویژگی هایی در خود تقویت میکنیم که ما را در مقابل باجگیر بی دفاع می کند و آن ویژگی ها به قرار زیر می باشد:
1- میل افراطی به تائید شدن
2- ترس غیر قابل وصف از خشم
3- نیاز به برقراری صلح به هر قیمتی
4- گرایش به پذیرش مسئولیت زندگی دیگران
5- شک و تردید نسبت به خودمان
همۀ این ها خوب هستند اما نه به شکل افراطی چرا که در این صورت اجازه داده ایم تحت استثمار قرار بگیریم.
کسی که از خشم می ترسد از بگو مگو وحشت دارد و برای فرار از آن تسلیم شدن موقت را برای رسیدن به شرایط بهتر می پذیرد عملا یک قربانی است.
هیچ کس خشم را دوست ندارد اما نباید اعتقاد داشت که از آن اجتناب کرد. خشم بایدکنترل و مدیریت بشود. اجتناب از خشم باعث عقب نشینی و یا درجا ماندگی ما می شود. بعضی فکر میکنند مسئول تمام اتفاق های زندگی دیگران هستند و خود را مسئول می دانند. که موجب سوءاستفاده ی باجگیر می شود.
افرادی نیز براین باور هستند که مسئول حل مشکلات دیگران هستند. مثل فرزندی که با وجود سلامت جسمی و روانی مادرش فکر می کند نباید به زندگی خودش فکر کند و تصور می کند مادرش قادر به نگهداری و یا یافتن دوست برای خودش نیست. ملامت و مسئولیت دوستان یکدیگر هستند گاه تشخیص مرز بین آنها بسیار ظریف و سخت است اما با تعیین کردن حدود مسئولیت می توان این مرز را مشخص کرد.
بعضی قلب خون چکان دارند و آماده اند با کوچکترین ناراحتی شخصی به سمت او به پرواز در بیایند که البته باید بهایش را هم بدهند. آگاهی از اینکه کامل نیستیم آگاهی سالمی است. اما نباید منجر به محکوم سازی خودمان بشود.
انتقاد را بپذیرید و زیر سوال ببرید قبول انتقاد بدون بررسی موجب می شود شما را هدایت کنند. از خواسته ها و نیازهای خود به دلیل واکنش دیگران صرف نظر نکنید که این هم خود باجگیری می باشد. باجگیری از چیز های کوچک شروع و در صورت تسلیم به خواسته های بزرگ می انجامد.
باجگیری عاطفی را جدی بگیرید
باجگیری عاطفی شاید تاثیر چندانی بر زندگی ما نداشته باشد. اما شرافت ما را از ما می گیرد. یعنی اینکه ارزش ها و اخلاقیات ما را زیر سوال می برد و نمیدانیم کدام کارمان درست است و کدام کارمان درست نیست. به پرسش های زیر توجه و تامل کنید.
1- من برای حفط اعتقاداتم موضع می گیرم.
2- من به ترس اجازه نمی دهم در زندگیم دخالت کند.
3- من با کسانی که به من صدمه می زنند مقابله می کنم.
4- من اجازه نمی دهم دیگران مرا تعریف کنند خودم این کار را می کنم.
5- من سر قولی که به خود داده ام می مانم.
6- مواظب سلامت جسمانی و عاطفی خود هستم.
7- من به دیگران نارو نمی زنم.
این جملات مؤثر آزاد کننده هستند و روش زندگی ما را منعکس می کند و ما را به نقطه ای از اطمینان بخشی و تعادل می رساند که نمی گذارد دچار فشار ها و تنش ها بشویم. باجگیری عاطفی برعزت نفس ما نیز تأثیر می گذارد و خود گویی هایی مثل، بی عرضه، بزدل، احمق، را بعد از هر باجگیری نسبت به خود خواهیم داشت.
عواقب بی توجهی به باجگیری عاطفی
گاهی مجبور می شویم در مقابل فشارهای باجگیر تسلیم شویم. لزومی ندارد بعد از هر باجگیری خودمان را سرزنش کنیم. گاهی تسلیم شدن چندان اهمیت ندارد اما افتادن در دام الگوی تسلیم شدن در مقابل مسائلی که به نفع ما نیستند اندک اندک بر حرمت نفس ما اثر خواهد گذاشت. زمانی که چیزی را برخلاف میل وخواسته هایمان می پذیریم جنگی درونی میان شرافت ما و فشار های باجگیر در می گیرد که انرژی عاطفی و ذهنی زیادی مصرف می کنیم و هر چقدر دچار شک و تردیدباشیم آن ندای درونی حقابق را به ما خواهد گفت که ما را طرف عقل هدایت می کند.
باجگیری عاطفی به سلامت جسمانی ما نیز تاثیر می گذارد. خشم و درماندگی عواملی هستند که ما را بسوی افسردگی و اضطراب و سردردهای مزمن سوق می دهد. گاهی حتی بدون دانستن منشاء و دلیل درد بخشی از وجود ما دچار درد های ناشناخته می شود و گاهی ممکن است برای اجتناب از عدم تایید باجگیر و آرام ساختن او ما حتی به عزیزانمان هم نارو بزنیم.
باجگیر ی عاطفی حتی احساس امنیت را از رابطه ی ما می گیرد ترس از این که احساسات ما مورد تهدید قرار بگیرد باعث می شود به کسی اعتماد نکنیم. در آن صورت است که یک رابطه ی پوشالی و خالی از اعتماد خواهیم داشت و صمیمیت از بین می رود گاهی متوسل به سکوت می شویم و زیر نقاب سکوت درونی پر تنش خواهیم داشت و حتی از بیان عشق و محبتمان به عزیزانمان نیز امتناع خواهیم کرد. مگر آنکه بخواهیم باجگیر را خوشحال کنیم.
در آینده به شما خواهیم گفت چگونه می توان از این آگاهی هایی که بدست آوردید شرافت خود را به سرعت احیاء کنید و رابطه ی خود با باجگیر بهبود بخشید.
روش بهبود ارتباط های باجگیری
مردی در جاده ایی در حال رانندگی بود. زنی را دید که زیر نور چراغ برق دنبال چیزی می گردد. پرسید دنبال چیزی می گردید؟ زن گفت دنبال کلیدهایم می گردم و با هم مشغول گشتن شدند. پس از کمی مرد پرسید فکر می کنید کجا آن را انداخته اید؟ زن گفت در یک کیلومتری اینجا. مرد پرسید چرا اینجا دنبالش می گردید. زن گفت: چون اینجا هم برایم روشن تر است و هم آشناتر؛
در مراحل باجگیری ما «می پذیریم»، «عذرخواهی» می کنیم و«تسلیم» می شویم. اگر به واکنش هایی بیاویزیم که عادت کرده ایم هرگز نمی توانیم به کلید هایی که در یک کیلومتری ما است دست یابیم، این قانون باید شکسته شود. و آگاهی های ما بدون شکستن این قانون مشکلی را حل نمی کند باید تغیر کنید، و از این نترسیم که ممکن است جنبه های خوب را هم همراه جنبه های بد از دست بدهیم. باید شکیبا باشید تغیر رفتار هم به زمان نیاز دارد و هم به تمرین و تکرار. باید واکنش های کاملا متفاوت و مهارت های جدید ارتباطی را یاد بگیریم.
باید قدم به قدم به جلو برویم و بخش اعظم این تغییر به عهده ی شماست. تا جایی ادامه دهید که احساس راحتی کنید. اولین قدم بستن قراردادی با خود و تکرار یک جملۀ قدرتمند به مدت یک هفته است.
قرارداد زیر را در دفتری بنویسید و هر روز با صدای بلند بخوانید و جمله ای مثل«من تحملش را دارم» را هر روز ده بار تکرار کنید این کار حداکثر 15 دقیقه وقت می گیرد و هرجایی می توانید انجام دهید قرار داد با خودم.
من، خودم را فرد بالغی می دانم که قادر به تصمیم گیری است و حق انتخاب دارد و متعهد می شوم فعالانه در بیرون راندن باجگیر از زندگیم تلاش کنم. برای رسیدن به این هدف قول می دهم:
1- دیگر به ترس و تعهد وگناه اجازه ندهم در تصمیم گیری هایم موثر واقع شوند.
2- راهکارهای این کتاب را بیاموزم و در زندگیم به کار ببندم.
3- اگر شکست بخورم و به الگوی قدیمی پناه ببرم، این ها را بهانه ای برای متوقف ساختن تلاش هایم قرار ندهم. می دانم که شکست روشی برای یادگیری است.
4- در طول این مدت به خوبی از خودم مراقبت کنم. نسبت به خودم قدردان وسپاسگزار باشم، زیرا قدم های مثبتی که برداشته ام هر چقدرکوچک.
روش برخورد با اینگونه افراد
هر وقت احساس می کنید در مقابل فشار های باجگیر در حال غرق شدن هستید این مرحله را انجام دهید.
قدم اول «مکث کنید»
در این مر حله باید آمادگی کامل داشته باشید زیرا باجگیر شما را بشدت تحت فشار قرار خواهد داد. اولین کار این است که به خود فرصت فکر کردن بدهید بنابراین به محض این که باجگیر خواسته اش را عنوان کرد جمله های زیر را بگویید.
«در حال حاضر جوابی ندارم که به تو بدهم برای فکر کردن احتیاج به زمان دارم»،«این کار مهم تر از آن است که بخواهم با سرعت در موردش تصمیم بگیرم»،«در حال حاضرنمی دانم در مورد خواسته تو چه احساسی دارم، بگذار بعداً در مورد آن با هم صحبت خواهیم کرد.»
طبیعی است هر چقدر خواسته اش مهم تر باشد پا فشاری او بیشتر خواهد بود. اگر در بین دو نفر قرار گرفتید اکیداً از انتقال حرف های آنها به یکدیگر خودداری کنید. چنانچه فشار باجگیر شما را ناراحت کرد محیط را با یک عذر خواهی محترمانه ترک بگویید. و اگر بر فوریت بودن خواسته اش اصرار ورزید از او حداقل 24 ساعت وقت بخواهید فراموش نکنید این فوریت برای او اهمیت دارد نه شما؛
در این وقت کشی به افکار و اولویت های خود فکر کنید ممکن است احساس ناراحتی کنید اما فراموش نکنید شما در حال تغییر کردن هستید. پس شکیبا باشید.
برگرفته از:
کتاب باجگیری عاطفی، سوزان فور وارد